أخبار و حکایات (کتاب)«کتاب اخبار و حکایات»، از جمله آثار ابو الحسن محمد بن الفیض الغسانی ، به زبان عربی و مشتمل بر اخبار و روایات و داستانهایی اخلاقی و پندآموز است. تحقیق و اضافات کتاب، توسط ابراهیم صالح صورت گرفته است. ۱ - ساختار کتابکتاب، دارای یک جلد است و در آن، ۱۰۷ خبر گردآوری شده است. در آغاز کتاب، مقدمه محقق مشتمل بر معرفی مؤلف، روات کتاب، وصف نسخه و... واقع شده، سپس متن کتاب، آن گاه سماعات کتاب و در پایان فهرستهای عام ذکر شده است. ۲ - گزارش محتواکتاب، حاوی اخباری در موضوعات زیر است: ایمان و کفر و پایههای هر یک از این دو؛ ثمرات اطاعت از خداوند ؛ نیکی به والدین و دعا برای آنها بعد از مرگشان؛ نصایح ارزنده حضرت عیسی علیهالسّلام به حواریون در مورد دست یافتن به ملکوت آسمان، زهد ، قناعت و... ۳ - نمونههایی از حکایات۱. مردی به محضر حضرت امام علی علیهالسّلام شرف یاب شد و از ایشان پرسید ایمان چیست و آن حضرت، فرمودند: «ایمان، بر چهار پایه صبر ، یقین ، عدل و جهاد استوار است و از این میان، صبر، دارای چهار شاخه شوق ، ترس ، زهد و انتظار است؛ پس هر کس مشتاق بهشت باشد، شهوات را از یاد میبرد و هر کس از آتش بترسد، از محرمات روی برمی گرداند و هر کس در دنیا زهد بورزد، مصیبتها بر او آسان میشود و هر کس انتظار مرگ کشد، به سوی نیکیها میشتابد و... [۱]
كتاب أخبار و حكايات، ابو الحسن محمد بن الفیض الغسانی، ص۱۵.
۲. مردی پول خود را که صد دینار بود گم کرد، پس به همه اهالی شهر اعلام نمود که هر کسی پول مرا پیدا نماید، بیست دینار مژدگانی به او میدهم، پس از اندکی، شخصی پول او را پیدا کرد و از صاحب مال خواست که مژدگانی او را بدهد، اما او سر باز زده و گفت: مبلغ پول من، صد و بیست دینار بوده است، پس داوری به نزد فضالة بن عبید بردند؛ وی، از صاحب مال پرسید مگر نمیگویی که پول تو، صد و بیست دینار بود و وی پاسخ داد آری، سپس به مردی که پول را پیدا کرده بود، رو نمود و پرسید مگر نه این است که مبلغ پولی را که یافتی، صد دینار است و او پاسخ داد بلی؛ فضاله به او گفت: پولی را که پیدا نمودی در پیش خود نگه دار تا صاحب آن پیدا شود. ۳. بلال حبشی بعد از آنکه در شام اقامت گزید، پس از مدتی، پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم را در خواب دید، در حالی که به وی میفرمود: ای بلال این بی وفایی چیست که در پیش گرفتهای، آیا وقت آن نرسیده که به دیدار من آیی؛ بلال، غمگنانه از خوب پرید و هراسان خانه را ترک کرد و بر مرکب سوار شد و آهنگ مدینه نمود؛ وقتی به آن جا رسید، به زیارت مرقد مطهر رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلّم شرف یاب گردید، در حالی که میگریست و صورت خویش را بر خاک قبر میمالید. در همان حال، امام حسن علیهالسّلام و امام حسین علیهالسّلام به او رو نمودند و او آن دو را در آغوش گرفت و بوسید، پس آن دو بزرگوار به وی گفتند: مایلیم اذانی را که سحرگاهان برای پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم میگفتی، بشنویم؛ پس بلال بر بام مسجد رفت و در جایگاه پیشین خویش ایستاد و چون فریاد الله اکبر سر داد، شهر مدینه به لرزه افتاد و آن گاه که اشهد ان لا اله الا الله را بر زبان آورد، لرزش شهر بیشتر گردید و هنگامی که اشهد ان محمدا رسول الله را فریاد کرد، بانوان پرده نشین از پناهگاه خویش بیرون دویدند و گفتند: آیا پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم زنده شده است. پس از رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم هیچ روزی بیشتر از آن روز، مرد و زن گریان به خود ندید. ۴ - پانویس
۵ - منبعنرم افزار تراث ۲، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور). |